گاهی اوقات، ممکن است زندگی، بر شما فشار آورده و این احساس به وجود آید که انگار، هیچ روزنه امیدی ندارید و درنتیجه، ممکن است در این حال، افسرده شوید و ابراز ناتوانی کنید. اما شاید شما، فقط افسرده باشید ولی ضعیف و ناتوان نباشید!
اگر می خواهید ظرف پانزده دقیقه، احساس بهتری پیدا کنید، در این صورت، ابتدا باید برای لحظه ای، دلواپسی ها و نگرانی های خود را کنار بگذارید، من می دانم که گفتن این حرف، آسان است، اما فقط در این مورد، به من اعتماد کنید.
یک خودکار و کاغذ بردارید و چیزهایی را که در زندگی باید به خاطر داشتنشان، سپاسگزار باشید، روی کاغذ یادداشت کنید. حتی اگر آن داشته ها، خیلی ساده باشند، به سادگی داشتن آب لوله کشی، لباس و سرپناه و حتی چشم هایی که شما را قادر می سازد این مقاله را بخوانید. همین طور به نوشتن ادامه دهید تا زمانی که هیچ چیز دیگری به ذهنتان نرسد. در این خصوص فکر کنید و در مورد این که چقدر با داشتن این نعمت ها، خوش شانس هستید، بیندیشید.
اکنون، یک کاغذ دیگر بردارید و روی آن، تمام خصوصیات ممتاز خود را که خودتان هم از آن آگاه هستید، یادداشت کنید. چه خصوصیات برجسته ای در شما وجود دارد؟ آیا شما، دوست مهربان و شایسته ای هستید؟ آیا شنونده خوبی هستید؟ شاید فرد بااستعدادی در هنر طراحی باشید و شاید هم یک آشپز توانا؟ در این مورد، صادق و راستگو باشید، زیرا اگر در خودمان با دقت، توجه کنیم، حتما موارد شگفت آوری را پیدا خواهیم کرد. بازهم به نوشتن ادامه دهید تا زمانی که هیچ چیز دیگر به ذهنتان نرسد. در هر حال، به نوشتن ادامه دهید تا زمانی که یکی از آن دو مورد ذکرشده، برایتان اتفاق بیفتد. از هم اکنون، حال بهتری پیدا می کنید.
حال، فقط به آن چه که به خاطر داشتنش، باید شاکر و سپاسگزار باشید، بیندیشید، اکنون باید حال و احساس بهتری پیدا کنید. همیشه راه های عجیب و غیرعادی وجود دارد که فقط شما باید آن را باور کنید. هرگز خود را، برای کارهایی که انجام نداده اید، سرزنش نکنید، بلکه فقط خود را به خاطر کارهای خوبی که انجام داده اید، تشویق و تحسین کنید. به تفکر درخصوص نداشته های خود نپردازید، بلکه برای داشته های خود، سپاسگزار باشید. در این صورت، مطمئن باشید که احساس بهتری پیدا خواهید کرد.
هنگامی که حال بهتری پیدا می کنید، انگیزه تان هم بیشتر می شود و فکر می کنید می توانید کارهای بیشتری انجام دهید. اکنون، از خودتان شروع کنید. به انجام کاری که دوست دارید و از آن لذت می برید، بپردازید. به آن سبک از موسیقی که به آن علاقه مندید، گوش کنید اما از گوش دادن به موسیقی های ملال آور اجتناب کنید، زیرا این گونه موسیقی، چیزی را تغییر نمی دهد و حال شما را بهتر نمی کند.
محکم و استوار باشید، زیرا نعمت های زیادی، برای شکرگزاری برخوردار هستید، فقط گاهی اوقات، در زمانی که احساس خوبی ندارید، دیدن آنها سخت است. هنگامی که این نعمت ها را باور کنید، حال و احساس بهتری پیدا خواهید کرد و همه چیز برای شما، خوب می شود.
حتی اگر بسیار ناامید و افسرده هستید، فقط به این مورد فکر کنید: زمانی که توپ به زمین می خورد، پس از برخورد به زمین، سریع تر و بلندتر از قبل، به هوا می رود، شما هم می توانید مانند توپ باشید.
ابتدا با یک لبخند شروع کنید. فقط یک لبخند کوچک بزنید. سپس، آن لبخند را در روح و روان خود احساس کنید تا انی که این لبخند کوچک، به لبخندی بزرگ تبدیل شود. لبخندزدن کمک می کند تا وضعیت روحی شما، تغییر کند. شما شایسته داشتن احساس بهتری هستید و با خواندن این مطلب ثابت کردید که خودتان هم دوست دارید حال بهتری داشته باشید. بنابراین، در این راه پیش بروید و از زندگی لذت ببرید و خوش باشید.
منبع: مجله موفقیت
وقتی یک خانم دائما دور و بر آقا بچرخد یا به او بچسبد، نخستین موضوعی که به ذهن آقا می رسد این است که همسرش به شدت آدم نیازمندی است. بسیاری از خانم ها در جلسات مشاوره از این موضوع ناراحتند که چرا نمی توانند خودشان را کنترل کرده و اینقدر به آقا نچسبیده و به او اجازه دهند به حال خودش باشد! این احساس نیازمندی باعث می شود خانم روز به روز بیشتر آسیب ببیند و احساس بدی داشته باشد چون همسرش نمی تواند تمام توجهش را صرفا به او معطوف کند و در نتیجه خانم احساس می کند نیازش برطرف نشده و به عبارتی طرد شده است.
دنیای خانم ها چگونه است؟
ونوسی ها یا همان زنان، موجوداتی خونگرم و حساس هستند. دنیای آنها حول محور ارتباطات، مکالمه و گفت و گو می چرخد. وقتی پای عشق به میان می آید شوهر آنها محور اصلی قرار می گیرد؛ به همین دلیل از هر فرصتی استفاده می کنند تا اوقات شان را با او سپری کنند و بیشتر از هر کسی او را ببینند. خانم ها احساس می کنند وقتی بیشتر یا حتی تمام وقت خود را با آن ها سپری می کنند در اصل این فرصت را به دست می آورند که با شوهرشان ارتباط بیشتری برقرار کرده و برای مکالمه و گفت و گو با او وقت کافی پیدا کنند. در این بین خانم ها می توانند تمام نیازهای زنانه شان را از شوهرش دریافت کنند: «شوهرش به او توجه می کند، درکش می کند، به او احترام می گذارد، وقتش را با خانم سپری می کند، مورد تایید شوهر قرار می گیرد و در جریانات زندگی شوهرش به او اطمینان خاطر می دهد.»
نیاز خانم؛ دردسر آقا!
اما چرا بی توجهی مردان به همسرشان باعث این همه ناراحتی و تنهایی در خانم می شود؟ آیا آقایان هم مثل خانم ها دوست ندارند بیشتر وقت شان را با آنها بگذرانند؟ و مهم ترین موضوع اینکه چگونه خانم می تواند این نیاز را در خود برطرف کند؛ بدون آنکه نیازمند به نظر برسد؟ با توجه به نظریه من اکثر آقایان و خانم ها طرز تفکری کاملا متفاوت از هم دارند. این تشبیه بهترین توصیف است: «مردان از سیاره مریخ هستند و زنان از سیاره ونوس!» یعنی 2 سیاره کاملا جدا و بی ارتباط از هم! به همین دلیل سبک و روش ارتباطی آنها کاملا با هم فرق می کند. به عبارتی تفاوت فرهنگی زن و مرد بسیار زیاد است؛ تفاوت فرهنگ ونوسی و فرهنگ مریخی. البته روی این موضوع باید تاکید کرد که اگرچه این دو جنس مخالف چنین فرهنگ ارتباطی متفاوتی دارند اما نمی توان گفت تمام زنان و مردان دنیا دقیقا از قوانین مریخی و ونوسی تبعیت می کنند.
مردان چگونه فکر می کنند؟
مریخی ها یا همان آقایان هم از اینکه وقت شان را با همسرشان بگذرانند لذت می برند اما نکته مهم در آقایان این است که اگر دائما با همسرشان باشند، نیاز به صمیمیت در آنها برطرف نمی شود. آقایان بیشتر از اینکه روی ارتباطات تمرکز کنند، روی عملکرد و رفتار تاکید داشته و در این رابطه بیشتر تلاش می کنند. خانم ها تمایل و علاقه شدید دارند که ارتباطات خود با شوهرشان را مورد تجزیه و تحلیل دقیق قرار بدهند و تمام وقتی را که با او سپری می کنند صرف بالا و پایین کردن این جزئیات ارتباطی کنند اما آقایان برای آنکه مطمئن شوند همه چیز خوب پیش می رود لازم نمی دانند دوباره تمام کلمات و عبارات رد و بدل شده را مرور کنند یا تمام جزئیات را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند. در عوض آقایان روی وظایف و کارهای بعدی که باید انجام دهند تمرکز می کنند. به عبارت دیگر آقایان بیشتر سعی می کنند کاری انجام دهند که کلیت رابطه زناشویی را بهتر کند و در کل شادی و آرامش را برای همسرشان به همراه داشته باشد.
نکته : خانم مایل است به همسرش کمک کند تا او احساس بهتری پیدا کند و فکر می کند اگر شوهرش در این مورد صحبت کند، تسکین پیدا می کند. اینجاست که زوج های جوان باید نکته اساسی در این زمینه را بدانند؛ روش برخورد زنان و مردان با مشکلات کاملا متفاوت است.
وقتی سیارات به هم برخورد می کنند!
وقتی آقا روی موضوعی کار می کند که نتیجه آن ایجاد رضایت و خوشحالی در همسرش است، هر عاملی که نگذارد او به هدفش برسد، برایش یک مانع محسوب می شود. گاهی وقت ها خانم برای برقراری ارتباط تلاش می کند، این خود، برای آقا یک مانع و عامل حواس پرتی محسوب می شود. وقتی خانم می گوید که شاد نیست، آقا سعی می کند مشکل او را حل کند تا خانم دوباره احساس شادی کند. این در حالی است که اکثر مواقع خانم نمی خواهد کسی مشکل او را حل کند بلکه فقط می خواهد یک گوش شنوا پیدا شود تا با او همدردی کند. وقتی در این شرایط خانم از ارائه راه حل توسط آقا ناراحت می شود، آقا هم حس می کند همسرش به او و اقداماتش اعتماد ندارد. حتی به این باور می رسد که پیشنهادات و راهکارهایش برای شاد کردن خانم کافی نبوده است. گاهی خانم از یک روز کاری بسیار بد شاکی است اما همسرش فکر می کند مسئول ناراحتی خانم است، چون نتوانسته حال او را بهتر کند و شادی را به او برگرداند. وقتی بار ها و بار ها این اتفاق تکرار شود، آقا به این نتیجه می رسد که خواسته های خانم ورای توان اوست و هیچ وقت نمی تواند شوهر خوبی برایش باشد و همین موضوع باعث دلسردی مرد می شود. وقتی مرد ها حس کنند دیگر مورد اعتماد نیستند، ناراحت شده و بهم می ریزند.
آقایان چگونه مشکلات را حل می کنند؟
برعکس خانم ها که در مورد مشکلات شان صحبت می کنند آقایان ترجیح می دهند ساکت بوده و مسائل را در ذهن شان مرور کنند تا راه حلی پیدا شود. در این شرایط خانم حس می کند اتفاقی افتاده و پافشاری می کند تا علت ناراحتی را از همسرش جویا شود. به این ترتیب وقتی خانم هم از مسئله ای ناراحت می شود دلش می خواهد آقا هم عینا همین کار را انجام دهد اما اکثر خانم ها نمی دانند، اگر به همسرشان فرصت و فضای کافی بدهند، او خودش مسئله به وجود آمده را حل و فصل می کند و هرچه زودتر به سمت همسرش برمی گردد. ادامه این حالت باعث می شود خانم حس کند که شوهرش دیگر به او تعلق ندارد و نگران می شود که مبادا دیگر آقا به او و ادامه زندگی مشترک علاقه نداشته باشد. به این ترتیب برای این که به شوهرش ثابت کند هنوز از او حمایت کرده و دوستش دارد، بیشتر به او می چسبد. در نهایت مرد صبر و حوصله اش را از دست می دهد و حتی ممکن است، برای همیشه (!) خانم را ترک کند تا بتواند نفس بکشد!
چه زمانی آقایان سرد می شوند؟
در شرایطی که آقا ناراحت است، اگر خانم او را مجبور به صحبت کردن کند، نتیجه ای بجز عصبانیت آقا به همراه نخواهد داشت. وقتی خانم شروع به پرسیدن سوالات متعدد می کند اگرچه تمام این اقدامات دال بر عشق و خیرخواهی به آقاست اما برای یک مرد این رفتار حکم بازجویی را دارد. در نتیجه آقا به کلی خاموش و سرد می شود؛ درست مثل این که یک وسیله برقی را از برق بکشیم! در این مرحله یک حلقه معیوب شکل می گیرد؛ هرچه خانم بیشتر سعی می کند ارتباط برقرار کند، آقا خاموش و خاموش تر می شود.
وقتی خانم ها به چاه عاطفی می افتند
وقتی آقا برای نفس کشیدن خانم را ترک می کند، این اتفاق برای خانم یک توفان عاطفی محسوب می شود. خانم احساس می کند، طرد شده و باید از این اوضاع بگریزد و به سمت شرایطی رانده می شود که به آن «قعر چاه عاطفی» می گویند. در قعر چاه تنها نردبانی که می تواند خانم را از چاه بیرون بیاورد، گفت و گوی کلامی است. اگر در این شرایط شوهرش در دسترس نباشد، خانم مجبور می شود راه حلهای دیگری برای خود پیدا کند.
راه حل های ونوسی چیست؟
به جای آنکه دائما دنبال این باشید شوهرتان از شما حمایت کند، به دنبال فردی مناسب باشید تا بتوانید در شرایط سخت و حین مشکلات با او گفت و گو کنید و او نیز از این موضوع استقبال کند. دوستان صمیمی یا خانواده و بستگان حتما از این موضوع استقبال کرده و شنونده درد دل های شما خواهند شد. با این کار از فشاری که بر دوش شوهر است، کم کرده و خودتان با تخلیه عواطف منفی ناشی از مشکل به وجود آمده، احساس بهتری پیدا می کنید. صحبت با یک مشاور هم راه حل بسیار خوبی است چون به شما دیدگاه کافی می دهد تا بدانید پشت پرده ترس های تان چیست و چرا درمانده و کلافه هستید. در مرحله بعد به شما کمک می کند برنامه ای عملی بریزید. برای هر خانمی ضروری است تا بهترین راه حل های تعامل با مردان را بشناسد. ساده ترین تفاوتی که باید بشناسید این است که بین ایجاد مهلت برای ادامه زندگی زناشویی و طلاق و جدایی، افتراق قائل شوید و بدانید از چه راهی می توان مانع حرکت به سمت طلاق شد.
نمونه ای از برنامه های عملی و کاربردی که به خانم ها پیشنهاد می شود به این شرح است:
1. سایر افراد حامی را شناسایی کنید.
2. عواطف و احساسات دردناک را تخلیه کنید.
3. وقتی آقا در دسترس نیست یا می خواهد تنها باشد تا افکارش را جمع و جور کند راه حل های دیگری برای شاد کردن خود پیدا کنید.
4. قدرت تشخیص پیدا کنید که آیا وقت برقراری ارتباط مجدد و گفت و گو با همسر فرا رسیده است یا خیر!
یادتان باشد داشتن یک زندگی عاشقانه اگرچه بسیار چالش برانگیز است اما غیرممکن نیست.
در بسیاری از فرهنگ ها اعضای بیرون از خانواده نقش مهمی در زندگی روزمره خانواده دارند. مثلاً در فرهنگ های شرقی مثل چین یا کره، اجداد در گذشته برای ارشاد و پند بودند و بر اعضای خانواده اعمال نفوذ می کردند.
همچنین در بعضی جاها رسم بوده که زوج های تازه ازدواج کرده در خانه ی داماد سکونت کنند و مادر شوهر عروس مدیریت امور خانه را به عهده بگیرد.
رابطه اعضای خانواده با اعضای بیرون از آن همیشه سازگار و هماهنگ نیست. در بسیاری از افسانه ها جنگ و جدال بین همسران با مادر زن ها و مادر شوهر ها، عمه ها، عموها، دایی ها و خاله ها، یا پدربزرگ ها و مادربزرگ ها. حتی بین والدین و فرزندان آنها ثبت شده است!
پیوندهای سببی و نسبی احساس مسئولیت و تکلیف مقابل ایجاد می کند. همانطور که مادر یا همسری احساس "وظیفه" می کند تا به بستگان مسن تر سر بزند و حتی مراقبت از آنها را بر عهده بگیرد، مادر زن ها و مادر شوهرها هم ممکن است احساس کنند که "حق " دارند تا در مورد طرز بار آوردن نوه هایشان اظهار نظر کنند و ایراد بگیرند.
ما باید این احساس مسئولیت و دلسوزی بزرگترها را درک کنیم،به نظراتشان فکر کنید ، شاید حق با آنها باشد یا پیشنهاد های خوبی داشته باشند.
در مقابل شان گارد نگیرید و همواره به آنها احترام بگذارید، همانگونه که انتظار دارید درآینده فرزندان و همسران آنها به شما احترام بگذارند.
و در نهایت اگر احساس کردید که وارد بعضی مسائل خصوصی شما شده اند که آزرده شده اید، با مهربانی به آنها بگویید که از آنها ممنونید که به فکر شما هستند اما در مورد این مسئله خودتان قبلاً تصمیم گرفته اید.
همچنین بچه ها نیز نیاز دارند تا با اعضای بیرون از خانواده ارتباط برقرار کنند و فعالیت ها و روابطی خارج از خانواده اصلی خود داشته باشند.
مادرها و پدرها معمولاً این روابط را تنظیم می کنند و با پی جویی اینکه آنها کجا می روند و چه می کنند، به نقش مراقبتی خود می پردازند. ارتباط با خویشاوندان مسلماً بسیار مناسب و مورد علاقه ی فرزندان است و نباید این رابطه را از آنها دریغ کنیم.
